سامان :: نگین استان چهارمحال و بختیاری
سامان :: نگین استان چهارمحال و بختیاری

سامان :: نگین استان چهارمحال و بختیاری

www.samancity.ir

بازخوانی آیین موسیقایی چاق چاقو ویژه صبح عاشورا

ساعت سه بامداد صبح عاشوراست. بسیاری از جمعیت چند صدمیلیونی شیعیان، در سرزمین های هند، پاکستان، ایران، عراق، سوریه، لبنان، آذربایجان و ... در خوابی خوش آرمیده اند تا پس از استراحتی کامل، روز عاشورا بتوانند یاد و خاطره ظلم ستیزی سرورشان حسین(ع) و یاران صدیقش را گرامی بدارند. اما در همین ساعت، دسته بزرگی از جمعیت با شکلی خاص، اشعاری ویژه و آهنگی مخصوص در شهر کوچک سامان(۱) به راه می افتد که نامش چاق چاقو است. دو قطعه سنگ یا چوب تخت در دست هر نفر با نظمی خاص بر هم کوبیده می شود، کنایه از این که در این ماتم،  سنگ و چوب هم به صدا در آمده اند. نوحه خوان، شعری را در دستگاه نوا، به صورت بریده بریده یا مقطع می خواند:
امشب جناب فاطمه 
با اضطراب و واهمه 
آید به دشت کربلا
گردد به دور خیمه ها 
گوید حسین من چه شد
نور دو عین من چه شد
حسین حسین حسین
مظلوم غریب حسین 
آهنگ نوحه تنها شامل دو میزان موسیقایی از نوع شش هشتم است و از آنجا که هر میزان شش هشتم دو ضرب دارد، در نتیجه هر مصرع شعر طی چهار ضرب ادا می شود. در سه ضرب نخست، شعر همراه با موسیقی است ولی از ضرب چهارم، موسیقی قطع می شود، در حالی که کلام همچنان ادامه دارد. با این توصیف آنچه از مجموعه  صداهای دسته عزاداری چاق چاقو به گوش می رسد، چنین است:
امشب جناب فا... 
با اضطراب و وا...
آید به دشت کر... 
گردد به دور خِِیِـ ...
و الی آخر




به عبارتی هجای پایانی تمام مصراعها شنیده نمی شود، زیرا ضمن قطع موسیقی در انتهای مصرع ها، کلام به صورت خفیف و بدون آهنگ (رستیاتیف) ادامه دارد. حال چه رمزی در این کار نهفته است؟ چرا کلمات «فاطمه»، «واهمه»، «کربلا» و «خیمه ها» به صورت ناقص «فا»، «وا»، «کر» و «خیـ» شنیده می شوند؟ آیا به واقع مشکلی در تلفیق شعر و موسیقی وجود دارد؟
فریدون آقا ابراهیمی، نوحه خوان قدیمی شهر، رمز آن را چنین می گشاید: «وقتی که ایشان مدتی گریه و زاری کند، صدایش گرفته و ادای کلمات ناقص می شود و این طرز نوحه خوانی به آنجا برمی گردد که بازماندگان عصر عاشورا در اثر شدت تأثر و اندوه، صدایشان گرفته بود و ناله هایشان بریده بریده. نوحه خوان با این شیوه خواندن که تعمدی هم هست، در واقع می خواهد با مصیبت دیدگان آن واقعه همراه شود.»
نوحه خوان دسته چاق چاقو علاوه بر نوحه خوانی، هدایت دسته را نیز برعهده دارد. همراهان وی ضمن دم گیری غیرموسیقایی نوحه ، حرکاتی منظم با ریتم آهنگ انجام می دهند. چنان که اشاره شد هر مصرع شعر عملاً  در چهار ضرب (دو میزان دو ضربی) ادا می شود. جمعیت عزادار در سه ضرب آن به ازای هر ضرب یک بار سنگها یا چوبهای همراه خویش را بر هم می کوبند و در ضرب آخر، عمل کوبش انجام نمی گیرد. به جای آن یک صدا فریاد «یاعلی» سر می دهند که البته بدون آهنگ و موسیقی است.
علاوه بر این هنگام گفتن «یا علی» به طور منظم خم می شوند، گویی می خواهند چیزی از زمین بردارند، سپس قیام کرده و حرکات و کلمات را به همین ترتیب تکرار می کنند.
آیین چاق چاقو با نامهایی دیگر و البته اشکالی متفاوت در سایر نقاط ایران نیز کم و بیش رایج است. براساس تحقیقات محمدرضا درویشی، پژوهشگر معاصر، مشابه این آیین در نواحی لاهیجان، آران کاشان، ابیانه، سمنان، سبزوار و ... با عناوینی چون سنگ زنی، کرب زنی، کارب زنی، سنج زنی، جغجغه زنی و ... همچنان رواج دارد.(۲) با این حال آیین رایج در سامان دست کم به لحاظ فرم در سراسر ایران منحصر به فرد است. صدادهی حاصل از رفتار و گفتار عزاداران در مقایسه با سایر اشکال عزاداری، کیفیتی ویژه دارد. زیرا در این دسته خبری از طبل و شیپور و سنج و زنجیر- و اخیراً سینتی سایزر!- نیست، بلکه صدای گرم نوحه خوان با همراهی غیرموسیقایی جمعیت و همچنین صدای برخورد سنگها و چوبهاست. خصوصیت دیگر چاق چاقو، موسیقی آن است که در دستگاه نواست و از این حیث برجستگی ویژه ای  دارد. وفور نغمات شور ودشتی در اغلب نوحه ها و مراثی شیعیان، این برجستگی را کاملاً  آشکار می کند.
ویژگی دیگر آیین چاق چاقو مربوط به زمان برگزاری آن است که به تمامی انحصاری و تک می نماید. یعنی سالی فقط یک بار و آن هم در سپیده دم عاشورا پیش از دمیدن افق انجام می گیرد. تصور این که در ساعت سه بامداد جمعیت عظیمی با فضای صوتی یاد شده در یک شهر به راه افتد، برای زندگی امروز، کمی نامأنوس به نظر می رسد. اما در سامان بسیار عادی است و مردم نه تنها معترض نمی شوند بلکه به استثنای کودکان و از پا افتادگان، تمامی ساکنان شهر بیرون می آیند و آیین زیبای چاق چاقو را به نظاره می نشینند.
دسته چاق چاقو که به نظر می رسد نامش از صدای برخورد سنگ و چوب اقتباس شده است، همیشه در حال تغییر و تحول بوده و این تغییرات عموماً شامل شعر و آهنگ آن است، اما طرز حرکات و زمان اجرای آیین همچنان به سبک و سیاق قدماست. توجه به این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که موسیقی نواحی ایران، امروزه به دیده یکنواختی و تکراری نگریسته می شود، حال آن که چنین نبوده و تمامی گونه های موسیقی نواحی همواره در حال بازخوانی و باز آفرینی هستند. منتها از آنجا که این تغییرات اغلب براساس الگوهای شهری نبوده و بر بستر فرهنگی نواحی مربوطه رشد می کنند، چنین تصورات نادرستی به وجود می آید.
چاق چاقو تنها یک آهنگ و یا چند حرکت ویژه نیست، بلکه جلوه ای از فرهنگ آیین پرور و اسطوره ساز ایرانی است. هیچ وجهی از زندگی گذشتگان ما بی آیین نبوده و نیست. ایرانی، یا چیزی را نمی طلبید و یا اگر خواست برای آن آیین ویژه ای هم می سازد. عید نوروز، تولد، ختنه، عشق، حنابندان،  عروسی، جنگ، شکست، پیروزی، مرگ، عزاداری و بسیاری چیزهای دیگر در فرهنگ ایرانی تنها با آیین ویژه خود جلوه می کنند و عجیب آن که موسیقی، بخش جدایی ناپذیر تمامی این آیین هاست.

پانوشت : 
۱- شهری در حد فاصل اصفهان- شهر کرد
۲- از میان سرودها و سکوت ها، محمدرضا درویشی، نشر ماهور، تهران ۱۳۸۰